🔸 پرتال خبری سیریز : معصومه حسن زاده ده چناری که جهت ادای نذری خود در روز میلاد حضرت معصومه(س)به اتفاق خانواده و چند نفر از اقوام خود، در آستان مقدس امامزاده جعفر(ع) سیریز آمده بودند ، با حالتی حزین برای آقای سیف اله ابراهیمی مدیر فرهنگی امامزاده جعفر(ع) ،تعریف کرد که: فرزندم مهدی در مهرماه سال۱۴۰۱ دچار بیماری قلبی شد که پس از مراجعه به کرمان ، دکترها نظر دادند باید قلب او عمل باز شود و هیچ اطمینانی هم وجود ندارد که بعد از عمل بهبودی حاصل شود، با مشکلات زیاد پسرم را برای ادامه درمان به تهران بردم و اطباء تهران نیز همین نظر را دادند و گفتند باید چند عمل انجام شود و ادامه درمان این پسر بچه سالها طول می کشد و از تهران هم نباید خارج شوی ! به دکتر گفتم خواهر شوهرم قم زندگی می کند می توانم بروم قم که دکتر اجازه نداد بعد از ۱۶ روز بستری و تآکید دکتر بر اینکه باید یکماه دیگر در تهران بمانید و دوباره عمل شود وحتی یکی از دکترها در غیاب من به یکی از نزدیکان گفته بود هیچ تضمینی برای درمان کامل وجود ندارد. یکی از خواهران که از دوستانم و اهل ده چنار است، به من گفت شنیدم سیریز یک امامزاده دارد که اگر متوسل شوی دست خالی برنمیگردی ! من که تا آن روز هیچ وقت به سیریز و امامزاده جعفر(ع) نیامده بودم از شوهرم خواستم وقتی بگذارد تا با مهدی به سیریز و امامزاده برویم. قبل از عمل دوم که بنا بود به تهران برویم. مهیای زیارت امامزاده جعفر(ع) سیریز شدیم . خوشبختانه خدام امامزاده حضور داشتند و بخوبی از ما استقبال نمودند ، من که فقط به بیماری فرزندم فکر میکردم و او حال مناسبی هم نداشت او را در کنار ضریح قرار دادم و خودم گریه بسیار نمودم و گفتم یا امامزاده شفای بچه ام را از،شما میخواهم .
بهر حال بعد از زیارت و تضرع زیاد راهی زرند شدیم و برای اینکه آماده سفر به تهران شویم برای انجام معاینات نزد اطباء کرمان رفتم که در کمال ناباوری آنها به اتفاق اظهار داشتند فرزند شما هیچ مشکلی ندارد.
برای اینکه مطمئن شوم از شوهرم خواستم تا به تهران رفته و برای عمل دوم اقدام نمائیم.
راهی تهران شدیم و همان پزشکانی که قبلآ از درمان بچه ام ناامید بودند و سعی داشتند من را هم متقاعد کنند که این بچه برای شما نمی ماند اظهار داشتند هیچ مشکلی ندارد.
من بهبودی و سلامتی فرزندم را مدیون این امامزاده هستم و هر چند روزی یکبار جهت عرض ارادت به این امامزاده می آیم.
در طواف حــــــــرمت زمزمه ها می شنوم
بوی جنت من از این صحن و سرا می شنوم
حرمت مـــــــأمن آزرده دلان است یقــــین
مـــــن ز آزاده دلان نام تـــو را می شـــــــــنوم
دردمندان همه کـــــــوبند در خــــــــــانۀ تو
نغــمه هایی که گرفتیم شـــــــفا، می شـنوم
از اســـــــیران در خــــــانه ات ای باب مراد
ناله هـــــایی که ز بندیم رهــــــــا، می شنوم
از دل صـــــــحن و سرای تو به آوای جــلی
در ســـــحرگاه همی ذکـــر خــــــدا می شنوم
جـــــعفر ای زاده موسی که عزیز همه ای
در رواق و حرمت بوی رضـــــــــا(ع) می شنوم
“آشنایم” که به صد شوق و شعف میگویم
در طــــواف حـــرمت زمزمه هـــــــا می شنوم