یادش بخیر
از بزرگان و سالخوردگانی که بعضی هاشون سینه در سینه خاک نهاده اند چیزهای زیادی در مورد تاریخ و گذشته سیریز شنیده ام از رسم ورسومشان در مناسبتهای مختلف، چیزی که خیلی در روستا الان جایش را خالی می بینم اتحاد و روحییه همکاری که گذشته در بین اجدادمان بود .البته شرایط آن زمان آنها را مجبور کرده بود تا با هم همکاری کنند ،روابط عاطفی در میانشان حرف اول را می زد؛،از حال و احوال یکدیگر خبر داشتند، باید هر روز همدیگر را می دیدند نمیشد که دو روز بگذره و آدم ، از همسایه و پدر بزرگ و مادر بزرگ و قوم و خویش بی خبر باشه، امکان نداشت مریض بشوی و همسایه و قوم و خویش خبر دار نشوند؛ همسایه ها واسه هم سنگ تمام می گذاشتند؛
،واژه همسایه به معنی واقعی کلمه وجود داشت ،خانه ها اینگونه از هم جدا نبود شاید در یک خانه چندین خانواده با هم زندگی میکردند امکانات نبود اما دلها به هم نزدیک بود .عزیزی تعریف میکرد در مراسم پاگشا (خونه برون )قاشق فقط به برای عروس و داماد داشتیم ،چای توی قابله درست می کردیم . زندگی های کم خرج با تمامی سختی هایش ،خوش می گذشت؛خانه ها به شکل امروزی نبود اولین و بهترین اتاق در خانه را مهمان خانه می نامیدند و بهترین وسایل را در آن جای می دادند.خانه ها همه مطبخ داشت و در گوشه آن علاوه بر تنور اجاقی نیز تعبیه شده بود بوی نان تازه در روستا همیشه به مشام میرسید ،
بازی ها و دعواهای بچه های کوچه و محله ، بازی های دسته جمعی ، صمیمیت ، سادگی ،باهم بودن ها صبر و تحمل مردم خیلی بیشتر از الان بود مثلا در ایام نوروز بازیهای که بین جوانان رواج داشت تخم مرغ بازی و گو بازی(چوگان)بود، عروسی ها و عزاداری های همه گیر بود ، اگر غم و شادی بود ، برای همه بود ؛پرسه(مجلس ترحیم )سه روز بود
بچه ها هم قانع بودند ، توقعاتشان در حد امکانات بود؛اما کشاورزی، خربزه سیریز در منطقه حرف اول را می زد،گندم ،جو،پنبه روناس محصولات سیریز بود مانند امروز اقتصاد تک محصولی حاکم نبود. و خیلی از چیزهای دیگر که در گذشته بود اما امروز جایش را خالی می بینیم .چیزهای دیگری هم از بزرگانمان و اجدادمان بیاد داریم که میتواند برایمان درس باشد انشا الله در فرصتی دیگر .
گذشته های سیریز اگه نکات مثبتی دارد ولی نباید از نکات منفی آ ن هم چشم پوشید بقول شما همکاری صفا صمیمیت و…خیلی خوب، ولی آیا به نظر شما مجلس ترحیم ۳ روز ه یا به قول معروف عزا نگه داشتن یک ساله و… را هم می توان ….
سلام دوست گرامی. وافعا جالب بود منتظر نوشته های بعدی شما هستیم
دوست عزیزم سلام ؛ آن زمانی که مردم ما به فکر هم وبا هم یکدل بودند گذشت ودیگر هم باز نخواهد گشت
مگر …..
می خواهم بگویم الان آن قدر مردم غرق در مادیات شده اند ؛ ان قدر چشم هم چشمی ها زیاد شده ؛ آن قدر
حسادت و نتونم بینی در وجود مردم رخنه کرده که دیگر جایی برای نوع دوستی و به فکر همسایه بودن باقی
نمانده . کاش یک بار دیگر زمان به عقب بر می گشت ولی افسوس و صد افسوس ……..